Web Analytics Made Easy - Statcounter

این استاد دانشگاه در گفت‌وگو با ایسنا درباره حذف درس‌های عمومی از جمله ادبیات از کنکور ۱۴۰۲، اظهار کرد: آیا این تصمیم غیرعقلانی مصاحبه دارد؟! این‌که عده‌ای چنین تصمیمی می‌گیرند، چه مصاحبه‌ای می‌خواهد؟ واقعا چه باید بگوییم؟ تبعات این تصمیم فرونشست فرهنگی و ادبی و ارتباط جمعی است. زبان فارسی فقط حافظ و سعدی که نیست، کسی که می‌خواهد چیزی سرهم کند بنویسد یا نامه اداری بنویسد به آن نیاز دارد، هرچقدر بخواهند زبان وادبیات را تضعیف کنند، بعد از این باب ضرر می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من واقعا نمی‌دانم چه عقلانیتی پشت این تصمیم وجود دارد.

 او درباره انتقادهایی که درباره تستی بودن ادبیات وجود دارد، توضیح داد: گاه یک‌سری مسائل آسیب‌هایی دارد مثلا این‌که باعث شده ادبیات فارسی لطمه بخورد و علاقه دانشجو و بچه‌ها از ادبیات فارسی کم شود و یا سرخورده شوند، باید ببنیم چه کاری باید انجام دهیم و آن بخش را اصلاح کنیم اما زمانی که صورت مسئله را حذف می‌کنیم باید در جای دیگری آن را جبران کنیم، مثلا اگر از کنکور حذف می‌کنیم باید در طول دوره تحصیل جدی‌تر به آن بپردازیم و جایگاه و شأنش را حفظ کنیم. اما در مملکتی که همه چیز بر اساس نتیجه‌گرایی و مدرگ‌گرایی شده، حذف این درس‌ها باعث می‌شود دانش‌آموزان بگویند این‌ درس که در کنکور نیست، استادش هیچ و درسش هم هیچ. درس را به امان خدا ول می‌کنند و بعد وارد دانشگاه می‌شوند، یکی دو درس ادبیات هم در دانشگاه دارند و کلا از دست می‌رود.

 شفیعیون خاطرنشان کرد: درس‌های عمومی همه ارزشمند هستند اما قطعا هم‌سطح نیستند. ممکن است در میان این‌ها یک چیز، حیاتی‌تر باشد و یا نشود جایش را با چیزهای دیگر مثلا فوق برنامه‌ و چیزهایی که در رادیو و تلویزیون است، پر کرد. زبان و ادبیات فارسی چنین حالتی دارد و همین الان هم با این هجمه‌ای که از همه‌سو به آن وارد می‌شود به اندازه کافی ضربه می‌خورد؛ مثلا این‌که زبان فارسی به عنوان زبان رسمی، دیگر زبان‌ها محلی را می‌خورد و این دید را برای برخی از ایرانیان به‌ وجود آورده‌اند و یا این‌که در بسته‌هایی مانند موسیقی، ترانه‌ها مبتذل و با زبان و واژه‌های خیلی ساختگی بی‌حساب و کتاب داریم. حالا چیزی شبح‌مانندی به عنوان یک درس مهم که جدی گرفته می‌شود، حذف کنیم و کاری نداریم که این درس به غلط ارائه می‌شود. این کنکور و سوال‌های بی‌خود آن را که ما خودمان در آن می‌مانیم، باید حل کنند.

 این استاد دانشگاه سپس بیان کرد: در مملکتمان چیزی به اندازه ادبیات فارسی نداشتیم که بتواند هویت ما را نگه دارد، این همه پزشک، این همه منجم و ریاضی‌دان و رجال نتوانستند به اندازه فردوسی به هویت ما کمک کنند. به واسطه بخت و اقبالی که داشتیم با همه حملاتی که در قرون و اعصار به کشور و ادبیات ما شده‌، ادبیات برای ما مانده است که صرفا ادبیات فارسی نیست. در واقع ادبیات بخش زیادی از زحمت زبان را به دوش می‌کشد و آن را تلطیف می‌کند. اگر چیزی تحت عنوان گسترش زبان فارسی داریم، صدقه‌سر ادبیات است؛ اگر شاهنامه فردوسی آیینه افتخارات ایرانیان نبود که کرد و بلوچ و ترک خود را در آن ببیند و زبان فارسی را از شاهنامه یاد بگیرد، همه چیز از بین رفته بود. کاری به شأن درس‌ها نداریم، همه درس‌ها در مرتبه اعلی هستند اما اگر به ضرورت حساب کنیم، هیچ چیز اهمیت زبان و ادبیات فارسی را ندارد. بگردند و بلایی‌هایی را که به خاطر نمره و کنکور سرش آوردند، رفع و رجوع کنند، کار بدتر و اضافه‌تری نکنند.

منبع: الف

کلیدواژه: ادبیات فارسی زبان فارسی درس ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۲۱۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»

  علی هادیلو؛ اعتماد    پژواک جدایی مناطق آسیای میانه و ایران، قصه‌ای پرغصه به وسعت تاریخ ایران معاصر است؛ اما فارغ از مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته، اغلب ایرانیان را وقوف نیست که چه بر سر میراث هزارسالگان در سرزمین‌های جدا افتاده رفت.   کتاب «تاجیکان ورارود؛ از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۴» نخستین روایت علمی دقیق و مدون به سبک تاریخ‌نویسی‌نو و به زبان فارسی در این زمینه است. این کتاب پرارج گرچه در سال ۱۴۰۰ در ایران منتشر شد، اما به دلیل خاستگاه تاجیکی محقق (نماز حاتم) آنچنانکه باید و شاید در فضای رسانه‌ای ایران ارج نهاده نشد.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود، شرح رنجی است که از فرط بی‌صدایی تاکنون شنیده نشده و برای شنیدن آن باید گوش به دیوار ستبر تاریخ خواباند. این درد به تعبیر فروغ فرخ‌زاد، بانوی شعر و ادب ایران زمین، از آن جنس دردهایی است که «انسان را به سکوت وا می‌دارد، از این رو بسیار سنگین‌تر از دردی است که انسان را به فریاد وا می‌دارد.»   سرگذشت روزگار زبان فارسی و تاجیکان در این کتاب دست‌کمی از دوران پرآشوب پس از ورود و سیطره مغولان بر ایران نداشت و چه بسا تلخ‌تر از آن عصر بود.     قوم مهاجم مغول، به روایت موجز جوینی، «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، اما چند سالی نگذشت که پیش از فروپاشی دولت‌شان، در بستر کارگاه حریر فرهنگ، اندیشه و مدنیت ایرانی سر به راه‌تر شده، زبان فارسی را به عنوان زبان خود برگزیدند و به تدریج به کیش و آیین ایرانی و اسلامی گراییدند و حتی مروج آن شدند، حال آنکه زبان فارسی آسیای میانه در چنگ قوم یأجوج و مأجوج گرفتار شده و به مرور جای خود را به زبان‌های روسی و ازبک داد.       نماز حاتم، نویسنده کتاب، از محققان و استادان برجسته و بنام دانشگاه ملی تاجیکستان است. او استاد گروه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان است که تاکنون ۱۵ کتاب و بیش از ۲۶۰ مقاله به نگارش درآورده است.   کتاب‌های تاریخ خلق تاجیک (کتاب درسی برای کلاس نهم) و «سرنگون کردن ترتیبات امیری در بخارا» (کتاب دانشگاهی) از جمله مهم‌ترین آثار این محقق شهیر تاجیکی است.    تاریخ تاجیکان ورارود، روایتی خواندنی درباره ماجرای گذر سرسلامت تتمه زبان فارسی و قوم بزرگ تاجیک در منطقه آسیای میانه از دوران پرتلاطم و پرآشوب سیطره روسیه تزاری و شوروی و سلاخی فارسی‌زبانان آسیای مرکزی در میانه سال‌های (۱۸۶۰-۱۹۲۴) است و ماجرای این گذر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به مثابه داستان سیمرغ عطار است که تنها معدودی از مسافران با موفقیت در این سفر سیاسی، تاریخی و فرهنگی به مقصد رسیدند.      کتاب تاریخ تاجیکان ورارود تاریخ صرف نیست و همچنانکه ویل دورانت تاریخ تمدن را شرح دستاوردهای عظیم انسانی روی سواحل رودخانه خروشان و پرهیاهوی تاریخ می‌دانست، روایتی از شجاعت، قهرمانی و تلاش نفسگیر یکی از کهن‌ترین ملت‌های جهان در حفظ و گسترش زبان فارسی، فرهنگ، سنن اخلاقی، اقتصاد، اندیشه، دانش، کشاورزی، ارتباطات و میراث گرانبهای نیاکانی است.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته ایرانی نیست؛ بلکه نویسنده (نماز حاتم) کوشش خود را به کار گرفته تا براساس منابع تازه و از نگاهی نو صفحات درخشان تاریخ نیاکان خویش را در مبارزه با مهاجمان روس و پاسداری از میهن خود روایت کند.   ملتی که به توصیف این محقق، در برابر دشمن، «نه سپر، بلکه فرهنگ خود را پیش گذاشت، به قوم مهاجم دوستی، همزیستی و همکاری را پیشنهاد کرد، خود که فرهیخته و معارف‌پرور بود، به بیگانگان کوچی، برتری دانش و فرهنگ را اثبات نمود، ایشان را نیز به همین راه هدایت ساخت.»   در این کتاب که به کوشش آرش ایران‌پور، محقق ایرانی، برگردان و شرح شده، معادل‌های روسی و «کریلی» با وسواسی مثال‌زدنی به معادل‎های فارسی برگردانده شده است.    این کتاب را می‌توان نمونه‌ای از شکل‌گیری یک مکتب تاریخ‌نگاری جدید در آسیای میانه نیز قلمداد کرد؛ مکتبی که با وجود تاثیرپذیری از راه و روش تاریخ‌نگاری شوروی -البته وجوه علمی و مثبت آن- از این توانایی نیز برخوردار است در جایی که به بررسی سیاست‌های مقامات شوروی مربوط می‌شود، بدون پرخاش و تندی، جوانبی از آن را مورد نقد و بازنگری قرار دهد.   این کتاب همچنین نقبی به فرآیند تدریجی فارسی‌زدایی از آسیای میانه زده و روایتی داستان‌گونه و جانسوز دوران فترت زبان فارسی در این خطه، فراروی ما می‌نهد.    از زمان ورود اشغالگران روس به آسیای مرکزی (۱۸۶۰)، شوربختی فارسی‌زبانان و افول تاجیک‌ها آغاز می‌شود و به دلایل متعدد و دسیسه‌های حکمرانان در سیادت روسیه تزاری به ویژه حکومت شوروی به مرور زبان فارسی جایگاه پیشین خود را از دست می‌دهد و حتی ‌کار به تحقیر فارسی زبانان و استحاله قوم تاجیک می رسد‌.      فرآیند فارسی‌زدایی که عملا از دوره حکومت شوروی رنگ و بویی جدید به خود می‌گیرد، با تبر تقسیم‌ (مرزبندی‌های ملی) در ۱۹۲۴ به اوج می‌رسد و میوه‌های خونین آن را می‌توان به ویژه در نسل‌کشی روشنفکران فارسی زبان در دهه ۱۹۳۰ به وضوح مشاهده کرد.   به روایت نویسنده در صفحات مطبوعات چه آسیای میانه و چه روسیه درباره تاجیکان و زبان فارسی (که از ۱۹۲۴ نام آن به تاجیکی تغییر کرد) تقریبا چیزی چاپ نمی‌شد.     حتی «اگر به ناگه مقاله‌ای هم چاپ می‌شد، بیشتر آنها غرض‌ورزانه بوده، گاه تاجیکان و زبان فارسی تاجیکان را آشکارا تحقیر می‌کردند.» کار بدانجا رسید که بر حذف زبان فارسی و انکار موجودیت این زبان و تاجیکان، رسما پافشاری می‌کردند.    گفتنی است کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود» از دهه ۱۸۶۰ تا سال ۱۹24 تالیف نماز حاتم، به کوشش آرش ایرانپور از سوی انتشارات شیرازه ما در ۶۲۴ صفحه منتشر شده است. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • توسعه ظرفیتهای آموزش زبان فارسی در جمهوری خودمختارنخجوان
  • گزارش BBC در باره نیکا شاه کرمی تناقض های متعدد دارد
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • شعر فارسی فلسطین به دست عرب زبانان نمی‌رسد
  • کلید اولیه نوبت اول کنکور سراسری سال ۱۴۰۳ منتشر شد
  • توانایی زبان فارسی در گرو این است كه زبان علم باقی بماند
  • «کلیله و دمنه» در کانون توجه نمایشگاه کتاب ابوظبی
  • ماجرای «نفرین فرعون» چگونه بر سر زبان‌ها افتاد؟
  • مرکز رصد فرهنگی کشور: ۶۵ درصد از مردم در خانه دیوان حافظ دارند